Web Analytics Made Easy - Statcounter

به نظر می‌رسد مطالب طرح شده در این گفت‌وگو را می‌بایست همچنان پس لرزه‌های شکست سنگین در دو انتخابات گذشته ارزیابی کرد و درعین حال، به نظر می‌رسد این گفت‌وگو، نوعی نظریه پردازی پیش دستانه برای توجیه شکست در انتخابات پیش رو هم باشد. چنانکه عنوان این مصاحبه نیز «اصلاحات و شش احتمال» بود. به این معنی که نه تنها هیچ جا از برنامه و طرح و ایده اصلاح‌طلبان سخنی به میان نیامده بود، بلکه صرفاً به قضا و قدر ارجاع شده بود که اگر چنین شود، سرنوشت اصلاح‌طلبان هم چنان خواهد شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از این رو، حال که این مصاحبه، هیچ ایده ایجابی برای عرصه سیاسی کشور مطرح نکرد، سؤال مهم می‌تواند این باشد که اساساً چرا منتشر شده است و در این انتشار، چه هدفی دنبال می‌شود؟ به‌نظر می‌رسد این مصاحبه را باید نوعی ترمیم روانی برای اصلاح‌طلبان و نیز تکرار کلیشه‌ «اصلاحات نمرده است»، ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، اگر یک جریان سیاسی از سوی مردم پس زده شده است، دست‌کم با این قسم تلاش‌ها می‌تواند اعلام حیات کرده و خودی نشان بدهد.

نادیده گرفتن کارنامه اصلاح‌طلبان
حجاریان در این مصاحبه، هرچند اذعان کرده است که طیف‌هایی از اصلاح‌طلبان در «اغما» به سر می‌برند، اما ادعای دیگری هم مطرح کرد که نشان می‌دهد تلاشی عامدانه برای سرپوش گذاشتن بر کارنامه این طیف سیاسی در جریان است. وی گفته است که اصلاح‌طلبان «دست‌کم طرح‌ها و تئوری‌هایی برای اداره بهتر کشور دارند!» این ادعا درحالی مطرح شده است که امروز تنها دو سال از پایان کار دولت یازدهم و دوازدهم، سپری شده است؛ دولتی که تماماً تلاش کرد ایده‌های اصلاح‌طلبان را با حضور چهره‌های اصلاح‌طلب دنبال کند. اما حاصل این به اصطلاح تلاش‌ها، جز شکست تمام عیار در سیاست خارجی از جمله در برجام، رشد اقتصادی صفر درصد در طول یک دهه، مرگ روزانه 700 نفر به دلیل کرونا، افزایش تورم و ناامیدی مردم از نهاد دولت نبود. به عبارت دیگر، مجموعه این شرایط، به حس بی‌دولتی در مردم منجر شده است که اساساً احیای حس وجود دولت در کشور و کارآمدی آن، به همین دلیل به عنوان یکی از دستورکارهای دولت سیزدهم تعریف شده است. از این رو می‌توان بخش زیادی از آنچه امروز مردم در حال تجربه آن هستند و دولت سیزدهم درحال آواربرداری از آن است، حاصل همین طرح‌ها و تئوری‌های ادعایی است. کمترین انتظار از این طیف سیاسی و حجاریان این است که دست‌کم مسئولیت پیامدهای طرح‌ها و تئوری‌های خود را بپذیرند، نه اینکه تلاش کنند باز هم خسارت‌ها و فشارهای بیشتری به کشور و مردم وارد کنند.

حمله به دولتی که پای کار است
وقتی به فراز پایانی این گفت‌وگو نگاه می‌کنیم، یعنی دقیقاً جایی که به دولت مردمی آیت‌الله رئیسی اشاره دارد، می‌توان یک هدف ضمنی از تنظیم و انتشار این مصاحبه را فهمید. حجاریان در این بخش از مصاحبه، پیشنهاد استعفای دولت را مطرح می‌کند و همه دستاوردها، اقدامات و تلاش‌های آن را زیر سؤال می‌برد. البته این شیوه همیشگی این طیف سیاسی است که به جای اثبات خود، سعی در حذف رقیب یا زیرسؤال بردن آن را دارد. باوجود این، به نظر می‌رسد طرح این مسأله، خود نوعی واکنش ناشی از ترس و استیصال است.

زیرا به رغم آوارهای سنگین و مشکلات عدیده‌ای که دولت محبوب اصلاح‌طلبان برای دولت سیزدهم بر جای گذاشت، اما دولت آیت‌الله رئیسی همه توش و توان خود را برای حل این مسائل و برداشتن موانع از پیش پای پیشرفت ملت ایران به کار برده است. گشودن راه‌های تازه دیپلماسی در آسیا، منطقه و ائتلاف‌های بین‌المللی، احیای روابط با عربستان و شکل دادن به نظم جدید منطقه‌ای بدون دخالت امریکا، آزادسازی دارایی‌های بلوکه شده ایران، فروش نفت بیش از دوره دولت محبوب حجاریان، ادامه مذاکرات رفع تحریم‌ها از موضع قدرت و اتمام طرح‌هایی که 15 تا 20 سال از آغاز آن می‌گذشت، تنها بخشی از اقدامات و تلاش‌های دولت سیزدهم در مدت دو سال گذشته است. طبیعی است که این تلاش‌ها صرفاً با تکیه بر توان داخلی اتفاق افتاده است؛ همان توانی که دولت گذشته چشم خود را بر آن بسته بود. باوجود این، به نظر می‌رسد این دستاوردها به مذاق برخی خوش نمی‌آید. زیرا این عده درمی‌یابند که این اقدامات، بیش از هرچیز ناتوانی و عجز آنان در پیشگاه ملت را بیش از پیش روشن خواهد کرد. از این رو به جای اینکه از گذشته درس بگیرند، یا با مردم صادق باشند یا حتی اینکه ایده جدیدی را مطرح کنند، صرفاً دولت مستقر را مورد حمله قرار می‌دهند.

پوپولیست، شعارمحور و ناتوان

حجاریان و همفکران او به جای پذیرش این واقعیت که دیپلماسی اقتدار دولت آیت‌الله رئیسی عملاً شکست رویکرد غربگرایانه آنان را نشان داده است، سیاست نعل وارونه را انتخاب کرده‌اند. به عبارت دیگر، نه دولت سیزدهم، بلکه از قضا این حجاریان و دوستان او هستند که امروز به پوپولیسم، شعارمحوری و ناتوانی شهرت یافته‌اند. زیرا اگر این‌گونه نبود، دست‌کم دستاورد یا واقعیت ملموسی بود که امروز بتوانند از آن دفاع کنند. اما در مقابل دولتی که کشور را به ریل اصلی برگردانده تا هم مسیر گذشته را اصلاح کند و هم رهاوردهای تازه‌ای برای کشور داشته باشد، جز این لفاظی‌های از سر عصبیت، چه کار دیگری می‌توان کرد؟

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1781704

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: سعید حجاریان سیدابراهیم رئیسی نظر می رسد دولت سیزدهم اصلاح طلبان تلاش ها دست کم طرح ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۶۲۲۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است

به گزارش خبرآنلاین عباس عبدی در اعتماد نوشت:

ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده‌ است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ می‌کرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاح‌طلبان با آن همراهی نمی‌کردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرف‌ها را می‌زد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاح‌طلبان هم مثل اغلب مردم استقبال می‌کردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده می‌شد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاح‌طلبی به عنوان یک مجموعه‌ای با پیشینه‌ای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیک‌تر است. البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان می‌گویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار می‌کردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاح‌طلبان اندکی از آن مواضع را می‌گرفت، در چشم به‌هم زدنی بازداشت و بازجویی می‌شد و جایش در زندان بود.

اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاح‌طلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشته‌ای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهره‌مندند.

البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاح‌طلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچ‌گاه به عنوان یک فعال اصلاح‌طلب نه خودش را معرفی می‌کرد و نه کسی به چنین صفتی او را می‌شناخت. شاید هم سعی می‌شد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاح‌طلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمی‌دانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.

حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»

ابتدا بهتر بود که پیش‌تر با دوستان خود هماهنگ می‌کردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفته‌اند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بی‌طرفانه داشتند. علت نیز روشن است.

من در گفت‌وگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرف‌های خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمی‌دانند. به علاوه نمی‌خواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب این‌گونه ریزش‌ها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاح‌طلبان برای خودش می‌یافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمی‌کرد.

گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بی‌صداقتی و دورویی است، ولی بی‌عقلی نیز در آن موج می‌زند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاح‌طلبان هم سلطنت‌طلب شده باشند، حتما افراد با گرایش‌های فراتر از اصلاح‌طلبی هم شده‌اند، پس چه کسی برای سیاست رسمی می‌ماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آن‌هم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخش‌های ضعیف‌تر و کم‌اثرتر است.

اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار می‌کردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمی‌گردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطن‌شناسی می‌کنید و نصیری را باطن آنها می‌دانید. آی‌کیو، در اندازه گنجشک هم نیست.

21302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903293

دیگر خبرها

  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می‌دانند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
  • آقای رئیسی! به‌قول حسین‌ شریعتمداری الان زنگ انشا نیست /۳۴ ماه از عمر دولت تان گذشته و شما هنوز دارید می گویید: باید فلان شود و نباید بهمان شود!
  • ترامپ سر به سر ایران خواهد گذاشت؟ /هشدار رسانه اصلاح طلب به دولت رئیسی درباره ۲ خطر در کمین ایران
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!
  • ادعای‌های متعارض اصلاح‌طلبان در خصوص انتخاب هیئت رئیسه مجلس/ از نگاه چپ‌ها قالیباف با پایداری ائتلاف می‌کند یا با اعتدالی‌ها؟
  • جز قدرت‌های برتر منطقه و جهان هستیم/ باید امیدآفرینی کنیم
  • دلایل استعفای امام جمعه رفسنجان پس از ۳۹ سال فعالیت /تاکید بر جوان گرایی